جهان متن
در تقسیم بندی تاریخی هرمنوتیک سه دوره قابل تصور است. در دوره ی پیشامدرن هرمنوتیک کتاب مقدس مطرح بود و در دوره ی بعد هرمنوتیک مدرن با ظهور شلایرماخر و دیلتای شکل گرفت. و پس از آن دو با حضور شخصیت هایی چون گادامر و هایدگر به تأسی از استادشان هوسرل وارد هرمنوتیک فلسفی شدند. در دوره ی سوم سه رویکرد ایجاد شد که عبارتند از نگاه پدیدارشناسانه و وجودی و تاریخی. در تبیین تفاوت بین وجودی و پدیدارشناختی باید گفت: گاه به جای چیستی از چگونگی یک موضوع بحث می شود و گاه در اولین مواجه با موضوع، آگاهی خود را نسبت به آن می سنجیم یعنی نوعی حیث التفاتی را مد نظر قرار می دهیم اولی را هرمنوتیک وجودی و دومی را هرمنوتیک پدیدارشناسانه گویند. هرمنوتیک وجودی از جنس دانش است ولی هرمنوتیک پدیدارشناختی از نوع بینش.
در مطالعه کردن آنچه مهم است شناخت و بینش است نه دانش. به قول ژان کلود کریر در جهان امروز می توان دانش ها را به دستگاه ها حواله داد و خود به دنبال بینش بود. یعنی حواس خود را به شناخت ها معطوف کنیم. هدف اصلی در بحث این است که چگونه می توان از دانش به شناخت در مطالعه دسترسی پیدا کرد. ساده ترین مواجه با این مسأله درس های دانشگاهی است که از نوع اول است ولی مطالعه کتب غیر درسی از جنس دوم است. یعنی اندیشه ی آدمی معطوف به اراده می شود فرد خودش می خواهد متوجه مطلبی شود نه این تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 5:43